باران که می باردتو می آیی باران گل، باران نیلوفر باران مهر و ماه و آئینه باران شعر و شبنم وشبدر باران که می بارد تو در راهی از دشت شب تا باغ بیداری از عطر عشق و آشتی لبری با ابر و آسمان جاری غم می گریزد، غصه میسوزد شب میگذارد، سایه می میرد تا عطر آهنگ تو می رقصد تا شعر باران تو میگیرد از لحظه های تشنه ی بیدار تا روزهای بی تو بارانی غم میکشد ما را و می بینی دل می کشد ما را تو می دانی