شکستن
خدایا کمکم کن که هرچه میشکنم (دل) نباشد ...
خدایا کمکم کن که هرچه میشکنم (دل) نباشد ...
زکوی یار می آید نسیم باد نوروزی
از این باد از مدد خواهی، چراغ دل بر افروزی
نوروز مبارک
افسوس می خورم ....چرا؟چرا با رفتن تو..............بهار می اید ؟...امدی
در
سرمای زمستان... به سردی زمستان بودی..... به غم انگیزی شبهای تنهایی.....
به خشکی برف ...می روی..... بهار می اید ...به نظر معامله خوبی
است....امید ان
دارم بهار گلی بر چهره ات بنشاند ...چه امید مبهمی...گردش روزگار خطا ندارد
....زمستان هیچ گاه بهار را نمی بیند...
*اگه مردم تو بدون چه کسی وارثه شه*
گفتگو با خدا
در رویاهایم دیدم که با خدا گفتگو میکنم
خدا پرسید: پس تو می خواهی با من گفتگو کنی ؟
من در پاسخ گفتم: اگر وقت دارید
خدا گفت : وقـت من بینهایت اسـت
پرسیدم: چه چیز بشر تو را سخت متعجب می سازد ؟
خدا پاسخ داد: کـودکیـشـان
اینکه آنها از کودکیشان خسته می شوند و عجله دارند که بزرگ شوند و دوباره پس از
مدتها آرزو می کنند باز کودک شوند
اینکه آنها سلامتی خود را از دست می دهند تا پول بدست آورند و پولشان را از دست می
دهند تا سلامتی از دست رفته را باز جویند
اینکه با اضطراب به آینده می نگرند و حال خویش را فراموش
می کنند
بنا بر این نــــه در حــال زنـدگــی مــی کـنـنـد نــــه در آیـنـده
آنگاه بود که با حسی عجیب تر از خلقتم گفتم
خدایا دلهایمان را چنان در جویبار زلال رحمتت شست و شو ده
که هر کجا تردیدی هست ایمان، هر کجا زخمی هست مرهم،
هر کجا نومیدی هست امید و هر کجا نفرتی هست عشق جای
آن را فرا گیرد.
در خودم نگاه می کنم که ببینم خطایم کجاست، بعد از کمی تامل
و کمی سکوت پی می برم آنجا که خالی از خداست، خطاست.
و در آخر به خدا گفتم
خدایا گر تو درد عاشقی را میکشیدی تو هم زهر جدایی رو به تلخی میچشیدی
اگر چون من به مرگ آرزوها میرسیدی پشیمون میشدی از اینکه عشق رو آفریدی
وحال می گویم که